دو تا پیرمرد با هم قدم میزدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران
رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب
بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار
آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشرهای هست، پرهای بزرگ و
خوشگلی داره، خشکش میکنن تو خونه به عنوان تابلو نگه میدارن، اسمش چیه؟»
پیرمرد دوم: «پروانه؟»
پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!!»
از شما دوست گرامی و فعال در فضای مجازی دعوت بعمل می آید
تا در شبکه اشتراک لینک توبنویس عضو شوید و مطالب خوبتان را جهت بهره برداری سایرین در این شبکه قرار دهید.
بی صبرانه منتظر عضویت و ارسال مطالب زیبای شما هستیم.
دوستان شما در شبکه اشتراک لینک توبنویس
هدیه توبنویس به شما وبلاگنویس گرامی :
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
اَلزُّهدُ فى الدُّنیا قَصْرُ الأَمَلِ وَشُکْرُ کُلُّ نِعْمَة وَالْوَرَعُ عَنْ کُلِّ ما حَرَّمَ اللهُ ؛
زهد در این جهان به سه چیز است: کوتاهى آرزو، شکرگزارى نعمت ها و پرهیز از حرام.
تحف العقول.
http://www.tobenvis.com/Default.aspx